شماره ٦٥٩: سبزه اى سبز است و آب روشن و سرو بلند

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
سبزه اى سبز است و آب روشن و سرو بلند
باده صافى به جام آبگون بايد فگند
جاى بلبل هست بر سرو بلند و زين قبيل
هست جاى آنکه بلبل مى پرد زينسان بلند
نرگس اندر عين مستى سوى گل چشمک زن است
ورنه گل بر سبزه هم چندين نکردى ريشخند
گل ازان کم عمر شد کاو ييشتر از عمر خويش
دام داد آن را که از وى وقت گل شد بهره مند
ساقيا، مى چاشنى کن بعد ازان درده، ازانک
گر ترش باشد مى آن را چاشنى بايد ز قند
بند بندم را جدا کرده است دست غم به تيغ
تو به خون گرم مى پيوند کن بندم ز بند
شاهد مجلس، بپوشان رو که من از بيم چشم
پيش رويت پاى مى کوبم بر آتش چون سپند
گر دل خسرو رسن بازى کند با زلف تو
رشته يک چندى درازش ده ز زلف چون کمند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید