شماره ٤٨٩: صد جان به يکى دانگ به بازار فروشند

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
صد جان به يکى دانگ به بازار فروشند
خوبان به دل و جان ز چه رخسار فروشند؟
جان مى کشدش سوى خود و دل به سوى خويش
بر دست گر اين هر دو خريدار فروشند
با آنکه ستانيم به صد جان مکن آخر
نى اشکنه، اى دوست، به خروار فروشند
با غمزه بگو کز دگران پيشترش کش
ياران به محلى که بود يار فروشند
اين دل چو ز سوداى تو افتاد به بازار
آنجا طلب اين جيفه که مردار فروشند
نايند به بازار بتان اهل سلامت
کانجا همه خوبان و دل افگار فروشند
بارى سخن عاشقى از بهر چه گويند؟
آنان که چو خسرو همه گفتار فروشند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید