شماره ٣٧١: سر زلف تو تا بجنبيده ست

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
سر زلف تو تا بجنبيده ست
بوى مشک ختا بجنبيده ست
بوى خون آمد از صبا ماناک
عاشقى را هوا بجنبيده ست
تا بجنبيد زلف او از باد
ناف آهو ز جا بجنبيده ست
ما و ديوانگى دگر کان زلف
باز بر جان ما بجنبيده ست
جوش دلها به گرد او گويى
قلب صد ياد را بجنبيده ست
گر جگر گوشه نيست چشم مرا
خون چشمم چرا بجنبيده ست
مى رود ذکر رفتنش بسيار
باز جاى بلا بجنبيده ست
دى شنيدم ز آه سرد منش
دل چون آسيا بجنبيده ست
ياد خسرو نمى کند، يا رب
کاين سخن از کجا بجنبيده ست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید