شماره ٣٥٣: شب گذشته ست و اول سحر است

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
شب گذشته ست و اول سحر است
بانگ بلبل به مى نويدگر است
وقت او خوش که در چنين وقتى
باده بر دست و نازنين به بر است
کشتى باده نه به کف، بارى
عمر ازينسان رود چو بر گذر است
چند گويى که مست و بى خبرى
هر که او مست نيست بى خبر است
صرفه خشک زاهدان را باد
هر چه ما راست در شراب تر است
ساقيا، غوطه ده مرا در مى
که مى آشام شعله در جگر است
گر چه بد مستى است عيب حريف
کندن ريش محتسب هنر است
گر به ميخانه مفسدان شراب
پادشاهند، بنده خاک در است
خسروا، چند از گنه ترسى
رو که عفو خداى معتبر است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید