شماره ١٥٨: مرا داغ تو بر جان يادگارست

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
مرا داغ تو بر جان يادگارست
فدايش باد جان چون داغ يارست
اگر جان مى رود گو، رو، غمى نيست
تو باقى مان که ما را با تو کارست
به صف عاشقان ميرم که گويند
سگ همخوابه ياران غارست
شدم بيخود، کرشمه کمترک کن
که من را باده و مى مستکارست
ز ذوق من که در مى پير گشتم
چه داند پارسا کين شيرخوارست
غلام آن بتم کز نازنينى
نظر هم بر چنان اندام بارست
مرا زندانست بى تو خانه، هر چند
در و بام از خيالت پر نگارست
دو چشمم را ز کويت راتبه خاک
زيادت کن که مزد انتظارست
به کويت زرد رو شد خسرو، آى
هواى نيکوان ناسازگارست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید