شماره ٤٩: بهار پرده برانداخت روى نيکو را

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
بهار پرده برانداخت روى نيکو را
نمونه گشت جهان بوستان مينو را
يکى در ابر بهارى نگر، ز رشته صبح
چگونه مى گسلد دانه هاى لؤلؤ را
سفر چگونه توان کرد در چنين وقتى
ز دست چون بتوان داد روى نيکو را
به باغ غرقه خونست لاله، دانى چيست؟
ز تيغ کوه بريدست روزگار او را
به وقت صبحدم آواز مى دهد بلبل
درون باغ ترنم کنان خوشگو را
بيا که تا به چمن در رويم و بنشينم
به بوى گل به کف آريم جام گلبو را
چو دست تر شود از باده، آنگهي، خسرو
قفا زنيم مر اين عالم جفاجو را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید