شماره ٣٣٣: سر به جيب فکر بر تا از فلک بيرون شوى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
سر به جيب فکر بر تا از فلک بيرون شوى
بر کمى زن تا چو ماه عيد روزافزون شوى
لب ببند از گفتگو تا راه گفتارت دهند
بگذر از چون و چرا تا محرم بيچون شوى
آسيا گردد به گرد دانه چون گرديد پاک
فرد شو تا نقطه پرگار نه گردون شوى
خسروان را دشمنى چون کشور بيگانه نيست
از سر غفلت مباد از حد خود بيرون شوى
خاک پاى خاکساران کيمياى حکمت است
پيش خم زانوى خود ته کن که افلاطون شوى
از ميان بردار ديوار صدف را اى گهر
تا چو موج صافدل يکرنگ با جيحون شوى
از خيال چشم ليلى شرم کن اى شوخ چشم
واله چشم غزالان چند چون مجنون شوي؟
سيم و زر رانيست در ميزان بينش اعتبار
همچنان در پله خاکى اگر قارون شوى
سرو را يک مصرع از قيد خزان آزاد کرد
زنده جاويد مى گردى اگر موزون شوى
علت از معلول و رزق از جان نمى گردد جدا
چند صائب زير بار منت هر دون شوي؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید