شماره ٣٠٨: گر جدا سازى بتيغ جور بند از بند من

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر جدا سازى بتيغ جور بند از بند من
از تو قطعا نگسلد سر رشته پيوند من
تلخ کامم، زان لب شيرين کرم کن خنده اى
چيست چندين زهر چشم؟ اى شوخ شکر خند من
غمزه خونخواره ات را گر سر عاشق کشيست
عاشق ديگر نخواهى يافتن مانند من
امشب از بخت سيه در کنج تاريک غمم
يک زمان طالع شو، اى ماه سعادتمند من
ناصحا، چون عشقبازان از نصيحت فارغند
پند بشنو، عمر خود ضايع مکن در پند من
کرده اى عهد وفا، من خورده ام سوگند مهر
بشکند عهد تو، اما نشکند سوگند من
چون هلالى با مه رويت دلم خرسند بود
آه ازين غمها! که آمد بر دل خرسند من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید