شماره ١٢٢: تا سلسله زلف تو زنجير جنون شد

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا سلسله زلف تو زنجير جنون شد
وابستگى اين دل ديوانه فزون شد
شرمنده شد از عکس جمالت مه و خورشيد
وز عارض گل رنگ تو دل غنچه خون شد
خون شد دل من، دم بدم، از فرقت دلبر
زان رو ز ره ديده خونبار برون شد
آنجا، که صبا را گذرى نيست، که گويد:
حال دل اين خسته، بدلدار، که چون شد؟
هر چند قدت، راست، هلالي، چو الف بود
از بار غم دوست، بيک بار، چو نون شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید