شماره ٢٥٠: چون سپند اظهار مطلب از کجا پيدا کنم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
چون سپند اظهار مطلب از کجا پيدا کنم
سرمه ميگردم اگر خواهى صدا پيدا کنم
دست گيرائى دگر بايد که کار پا کنم
کو زجا برخواستن تا من عصا پيدا کنم
عيش رسوائى غبار اندوز مستورى مباد
مى رمد عريانى از من گر قبا پيدا کنم
هر گهر موجى دهد آينه دارد جوهرى
از کجا يارب دل بيمدعا پيدا کنم
خاک من در سجدگاه عجز داغ حيرتست
تا سرى بردارم و دست دعا پيدا کنم
شمع بزم وحدتم در من سراغ من گمست
واگدازم خويش را تا نقش پا پيدا کنم
چون گل از وحشت نسيميهاى آنگلشن کجاست
آنقدر فرصت که رنگ رفته را پيدا کنم
بى تميزى چون خط پرکار مفت جستجو
انتها گل ميکند گر ابتدا پيدا کنم
بسکه خلوت پروران اين چمن بى پرده اند
آب ميگردم چو شبنم تا حيا پيدا کنم
بى جنون از گلفت اسباب رستن مشکلست
خانه بر آتش فروشم تا صفا پيدا کنم
عشرت مشت غبارم در کمين وحشتى است
سير بامم نيست هر جا گر هوا پيدا کنم
نغمه يأس مپرس از دستگاه ساز من
بشکنم رنگ دو عالم تا صدا پيدا کنم
در دماغ گردشم پرواز دارد آشيان
بال ميگردد اگر چون رنگ پا پيدا کنم
منت خويش از سراب وهم هستى تا بکى
به که گم گردم زخود هم تانرا پيدا کنم
مد عمرم چون نگه (بيدل) بحيرانى گذشت
گوشه چشمى نشد پيدا که جا پيدا کنم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید