شماره ٣٤١: شيطان دلير تبر تو ز حال خراب توست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
شيطان دلير تبر تو ز حال خراب توست
دزدى است اين که پرده گليمش ز خواب توست
چشم سفيد کرده خود را عزيز دار
کان يوسفى که مى طلبى در نقاب توست
از کوشش تو مى رود از پيش کار ما
پاى به خواب رفته ما در رکاب توست
آب از عقيق و رنگ و ز ياقوت مى برد
آن شوخ ديده اى که حريف شراب توست
چون لاله برگ عيشى اگر هست در جهان
در پرده دلى است که داغ و کباب توست
شوخى و شرم جمع نکرده است هيچ کس
اين برق خانه سوز نهان در سحاب توست
از خط اگر چه حسن تو شد پاى در رکاب
بيهوشيم ز باده پا در رکاب توست
چشم ترا غبار علايق گرفته است
ورنه رموز هر دو جهان در کتاب توست
ز آهستگى بريده شود راه دور عشق
زنجير پاى سعى تو صائب شتاب توست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید