غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
مشاهده در یوتیوب
برای دریافت فال حافظ عضو کانال یوتیوب ما شوید
«اورمزد» در غزلستان
فردوسی
«اورمزد» در شاهنامه فردوسی
بیامد بر شاه شیر اورمزد
کجا زو گرفتی شهنشاه پزد
کنون این جهانجوی نزد منست
که فرخ نژاد اورمزد منست
همان اورمزد و مه و روز مهر
بشوید به آب خرد جان و چهر
چو نرسی و چون اورمزد بزرگ
چو آرش که بد نامدار سترگ
ورا نام شاپور کرد اورمزد
که سروی بد اندر میان فرزد
چنین تا برآمد برین هفت سال
ببود اورمزد از جهان بیهمال
نهان اورمزد از میان گروه
بیامد کز آموختن شد ستوه
دوان اورمزد از میانه برفت
به پیش جهاندار چون باد تفت
ز پشت منست این و نام اورمزد
درخشنده چون لاله اندر فرزد
ترا روزگار اورمزد آن بود
که خشنودی پاک یزدان بود
دگر شارستان اورمزد اردشیر
هوا مشک بوی و به جوی آب شیر
بفرمود تا رفت پیش اورمزد
بدو گفت کای چون گل اندر فرزد
سر گاه و دیهیم شاه اورمزد
بیارایم اکنون چو ماه اورمزد
چو بنشست شاه اورمزد بزرگ
به آبشخور آمد همی میش و گرگ
شب اورمزد آمد و ماه دی
ز گفتن بیاسای و بردار می
دوان شد به بالینش شاه اورمزد
به رخشانی لاله اندر فرزد
چو بر گاه رفت اورمزد بزرگ
ز نخچیر کوتاه شد چنگ گرگ
بدو گفت شاپور شاه اورمزد
که رخشان بدی همچو ماه اورمزد
بدین کار پاداش نزد منست
بهار شما اورمزد منست
چو این نامه آرند نزد شما
که فرخنده باد اورمزد شما
همه بدسگالان به نزد تواند
به بهرام روز اورمزد تواند