غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
با Lexingo کلمات انگلیسی یاد بگیرید
Lexingo
امتیاز بگیرید و رقابت کنید
«پرویز» در غزلستان
حافظ شیرازی
«پرویز» در غزلیات حافظ شیرازی
سپهر برشده پرویزنیست خون افشان
که ریزه اش سر کسری و تاج پرویز است
حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان
که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است
خیام نیشابوری
«پرویز» در رباعیات خیام نیشابوری
پندش ده گو که نرم نرمک میبیز
مغز سر کیقباد و چشم پرویز
فردوسی
«پرویز» در شاهنامه فردوسی
چو بشنید پرویز پوزش کنان
برانگیخت از هر سویی مهتران
مر او را پدر کرده پرویز نام
گهش خواندی خسرو شادکام
چنان بد که اسبی ز آخر بجست
که بد شاه پرویز را بر نشست
خداوند گفت اسب پرویز شاه
ندارد همی کهترانرا نگاه
تو را شاه پرویز شهری دهد
همان از جهان نیز بهری دهد
دل شاه پرویز ازان شاد شد
کزان بد گهر دشمن آزاد شد
بگفت آنچ فرمان پرویز بود
که شاه جوان بود و خونریز بود
نگینی برو نام پرویز شاه
نهادند بر مهر مشک سیاه
چو آن نامه نزدیک قیصر رسید
نگه کرد و توقیع پرویز دید
ببستند آیین به بیراه و راه
پر آواز شیر وی پرویز شاه
چوآگاهی آمد به پرویز شاه
که پیغمبر قیصر آمد ز راه
چنین گفت کاین نامه سوی مهست
جهاندار پرویز یزدان پرست
چو پرویز ناباک بود و جوان
پدر زنده و پور چون پهلوان
چو روی ورا دید برپای خاست
به پرویز بنمود بالای راست
چنان بد که یک روز پرویز شاه
همی آرزو کرد نخچیرگاه
ز تختی که خوانی ورا طاق دیس
که بنهاد پرویز دراسپریس
چو رفتی به دستوری رهنمای
مگر یافتی نزد پرویز جای
چوبشنید پرویز برپای خاست
به آواز او بر یکی جام خواست
ز پرویز چون داستانی شگفت
ز من بشنوی یاد باید گرفت
ز پرویز ترسان بد آن بدنشان
ز درگاه او هم ز گردنکشان
گرین بخت پرویز گردد جوان
نماند به ایران یکی پهلوان
چنین داد پاسخ که ای دون کنم
ز سر نام پرویز بیرون کنم
چو قیصر ز گرد بلا رخ بشست
به مردی چو پرویز داماد جست
سرآمد کنون کار پرویز شاه
شد آن نامور تخت و گنج و سپاه
ز گفتار او ویژه گریان شدند
هم از درد پرویز بریان شدند
نبودم من آگه که پرویز شاه
به گفتار آن بدتنان شد تباه
تو از آفریدون فزونتر نه ای
چو پرویز باتخت و افسر نه ای
به پنجم سخن کین هرمزد شاه
چو پرویز را گشن شد دستگاه