شماره ٣١٧: به من از تو مهر خواهم نه تو بگذرى ز کين هم

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
به من از تو مهر خواهم نه تو بگذرى ز کين هم
نه تر است اين مروت نه مراست چشم اين هم
چه بهانه ساخت ديگر به هلاک بيگناهان
که تعرض است بر لب گرهيست بر جبين هم
به ميان جنگ و صلحت من و دست و آن دعاها
که ز آستين بر آيد نه رود به آستين هم
نه همين فلک خجل شد ز کف نياز عشقم
که ز سجده هاى شوقم شده منفعل زمين هم
برسان ز خرمن خود مددى به بى نصيبان
که نه خرمن تو ماند نه هجوم خوشه چين هم
چه متاع رستگارى بودم ز سجده بت
که ذخيره اى نبردم ز نگاه واپسين هم
ز تو خوش نماست وحشى ره و رسم زهد و رندى
که دليست حق شناس و نظرى خداى بين هم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید