شماره ١٧٤: نشانم پيش تيرش کاش تيرش بر نشان آيد

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نشانم پيش تيرش کاش تيرش بر نشان آيد
که پيشم از پى تير خود آن ابرو کمان آيد
مگوييدش حديث کوه درد من که مى ترسم
چو گوييد اين سخن ناگه برآن خاطر گران آيد
از آنم کس نمى پرسد که چون پرسد کسى حالم
باو گويم غم دل آنقدر کز من به جان آيد
بيا اى باد خاکم بر سر هر رهگذر افکن
که دامانش بگيرم هر کجا دامن کشان آيد
ز شوق او نرفتم سوى بستان ، بهر آن رفتم
که شايد نخل من روزى به سوى بوستان آيد
تو دمساز رقيبانى چنين معلوم مى گردد
که چون خوانى مرا نام رقيبت بر زبان آيد
صبوحى کرده ميآمد، بسى خون کرده رفتارش
بلى خونها شود جايى که مستى آنچنان آيد
مگو وحشى چرا از بزم او غمناک مى آيى
کسى کز بزم او بيرون رود چون شادمان آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید