شماره ٤٤: امروز ناز عذر جفاهاى رفته خواست

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
امروز ناز عذر جفاهاى رفته خواست
عذرى که او نخواست، تبسم ، نهفته خواست
من بنده نگه که به سد شرح و بسط گفت
حرف عنايتى که تبسم، نگفته خواست
از نوک غمزه سفته شد و خوب سفته شد
درهاى راز هم که نگاهش نسفته خواست
لطف آمد و تلافى سد ساله مى کند
خشم ارچه کرد هر چه در اين يک دو هفته خواست
بارد به وقت خود همه باران التفات
ابر عنايتى که رياضى شکفته خواست
دل را نويد کاتش خوى تو پاک سوخت
خار و خسى کش از سر آن کوى رفته خواست
شکر خدا را که مرد به بيدارى فراق
وحشى کسى که ديده بخت تو خفته خواست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید