مژده وصل توام ساخته بيتاب امشب
نيست از شادى ديدار مرا خواب امشب
گريه بس کرده ام اى جغد نشين فارغ بال
که خطر نيست در اين خانه ز سيلاب امشب
دورم از خاک در يار و ، به مردن نزديک
چون کنم چاره من چيست در اين باب امشب
بسکه در مجلس ما رفت سخن ز آتش شوق
نفسى گرم نشد ديده احباب امشب
شمع سان پرگهر اشک کنارى دارم
وحشى از دورى آن گوهر سيراب امشب