شماره ٢١: کس نزد هرگز در غمخانه اهل وفا

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کس نزد هرگز در غمخانه اهل وفا
گر بدو گويند بر در ، کيست گويد آشنا
چيست باز اين زود رفتن يا چنين دير آمدن
بعد عمرى کامدى بنشين زمانى پيش ما
چون نمى آيد به ساحل غرقه درياى عشق
مى زند بيهوده از بهر چه چندين دست و پا
گفته اى هر جا که مى بينم فلان را مى کشم
خوش نويدى داده اى اما نمى آرى بجا
چهره خاک آلود وحشى مى رسد چون گرد باد
از کجا مى آيد اين ديوانه سر در هوا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید