شماره ٣٠٢: نشاط اين بهارم بى گل رويت چکار آيد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
نشاط اين بهارم بى گل رويت چکار آيد
تو گر آئى طرب آيد بهشت آيد بهار آيد
زاستقبال نازت گر چمن را رخصتى باشد
بصد طاوس بندد نخل و يک آئينه وار آيد
پر است اين دشت از سامان نخچير تمنايت
جنون تازيکه صيد لاغر ما هم بکار آيد
بساز ما نبايد بيش ازين افسردگى بستن
خرامى ناز هر گام تو مضرابى بتار آيد
شگفتن بسکه دارد آشيان در هر بن مويت
تبسم گر بلب دردى چمنها در فشار آيد
ندارد موج بى وصل گهر اميد جمعيت
هم آغوشت برايم تا کنارم در کنار آيد
ببرق انتظارم ميگدازد شوق ديدارى
تحير مى دهم آب ايخدا ديدن ببار آيد
فلک هر چند در خاک عدم ريزد غبارم را
سحر گل چيند از جيبم دمى کان شهسوار آيد
چمن تمهيد حيرت رفته بود از چشم مشتاقان
کنون گل چين چندين نرگسستان انتظار آيد
شب آمد بر سر دوران سيه شد روز مهجوران
خداوندا کى آن خورشيد غربت اختيار آيد
هزار آئينه از دست دو عالم ميبرد صيقل
که يارب آن پريرو بر من (بيدل) دوچار آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید