شماره ٢٣٢: گر نه مشت خاکم از اشک ندامت تر شود

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
گر نه مشت خاکم از اشک ندامت تر شود
شش جهت اجزاى بى شيرازگى دفتر شود
گر مثالى پرده بردارد زبخت تيره ام
صفحه آئينه ماتم خانه جوهر شود
چند بفريبد بحيرت شوخ بيباک مرا
نسخه آئينه يارب چون دلم ابتر شود
چرب ونرمى آبيار دستگاه فطرت است
شعله چون با موم الفت يافت روشنتر شود
يک عرق نم کن غبار هرزه گرد خويش را
بعد ازين آن به که پروازت قفس پرور شود
خواب راحت شعله را در پرده خاکستر است
گر غبار جستجوها بشکنى بستر شود
ما سبک روحان زنيرنگ تعلق فارغيم
عکس ما را حيرت آئينه بال و پر شود
در گلستانى که رنگ نقش پايت ريختند
بال طاوس از خجالت حلقه ساز در شود
عالمى از خود تهى کرديم و کاهشها بجاست
پهلوى ما ناتوانان تا کجا لاغر شود
يکدو ساعت بيش نتوان داد عرض اعتبار
قطره ما ژاله مى بندد اگر گوهر شود
مقصدم چون شمع ازين محفل سجود نيستيست
سر بزير پا نهم کاين يک قدم ره سر شود
عالمى (بيدل) بيابان مرگ ذوق آگهيست
معرفت غول ره است اما کرا باور شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید