شماره ١٩٨: خيزيد، عاشقان، نفسى شور و شر کنيم

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خيزيد، عاشقان، نفسى شور و شر کنيم
وز هاى و هو، جهان همه زير و زبر کنيد
از تاب سينه آتشى اندر جگر زنيم
وز آب ديده سينه تفسيده تر کنيم
در ماتم خوديم، بيا، زار بگرييم
خاکستر جهان همه بر فرق سر کنيم
نعره ز جان زنيم، همه روز تا به شب
ناله ز درد دل همه شب تا سحر کنيم
تا چند چاشت ما همه از خوان غم بود؟
تا کى وجوه شام ز خون جگر کنيم؟
آهى برآوريم، سحرگه، ز سوز دل
زين بخت خفته را دمى از خواب برکنيم
زارى کنان به درگه دلدار خود رويم
نعره زنان به پيش سرايش گذر کنيم
باشد که يک نفس نظرى سوى ما کند
دزديده آن نفس به رخ او نظر کنيم
آن لحظه از عراقي، باشد که وارهيم
گر زو رها شويم، سخن مختصر کنيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید