شماره ١٦٠: ساقي، چو نمى دهى شرابم
غزلستان ::
فخرالدین عراقی ::
غزلیات
ساقي، چو نمى دهى شرابم
خونابه بده بجاى آبم
خون شد جگرم، شراب در ده
تا کى دهى از جگر کبابم؟
دردى غمم مده، که من خود
از درد فراق تو خرابم
از تابش مى دلم برافروز
تا روى دل از جهان بتابم
در کيسه من چو نيست نقدى
دانم ندهى شراب نابم
چون خاک در توام ، کرم کن
ياد آر به جرعه اى شرابم
مى ده، که ز هستى عراقى
يک باره مگر خلاص يابم
نظرات نوشته شده