شماره ١٤٦: بيا، که خانه دل پاک کردم از خاشاک

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بيا، که خانه دل پاک کردم از خاشاک
درين خرابه تو خود کى قدم نهي؟ حاشاک
به لطف صيد کنى صدهزار دل هر دم
ولى نگاه ندارى تو خود دل غمناک
کدام دل که به خون در نمى کشد دامن؟
کدام جان که نکرد از غمت گريبان چاک؟
دل مرا، که به هر حال صيد لاغر توست
چو مى کشيش، ميفگن، ببند بر فتراک
کنون اگر نرسي، کى رسى به فريادم؟
مرا که جان به لب آمد کجا برم ترياک؟
دلم که آينه اى شد، چرا نمى تابد
درو رخ تو؟ همانا که نيست آينه پاک
چو آفتاب بهر ذره مى نمايد رخ
وليک چشم عراقى نمى کند ادراک



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید