شماره ١٣٧: ساقي، ز شکر خنده شراب طرب انگيز

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ساقي، ز شکر خنده شراب طرب انگيز
در ده، که به جان آمدم از توبه و پرهيز
در بزم ز رخسار دو صد شمع برافروز
وز لعل شکربار مى و نقل فرو ريز
هر ساعتى از غمزه فريبى دگر آغاز
هر دم ز کرشمه شر و شورى دگر انگيز
آن دل که به رخسار تو دزديده نظر کرد
او را به سر زلف نگونسار درآويز
و آن جام که به دام سر زلف تو درافتاد
قيدش کن و بسپار بدان غمزه خونريز
در شهر ز عشق تو بسى فتنه و غوغاست
از خانه برون آ، بنشان شور شغب خيز
چون طينت من از مى مهر تو سرشتند
کى توبه کنم از مى ناب طرب انگيز؟
اى فتنه، که آموخت تو را کز رخ چون ماه
بفريب دل اهل جهان ناگه و بگريز؟
خواهى که بيابى دل گم کرده، عراقي؟
خاک در ميخانه به غربال فرو بيز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید