شماره ٢١: مهر مهر دلبرى بر جان ماست

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مهر مهر دلبرى بر جان ماست
جان ما در حضرت جانان ماست
پيش او از درد مى نالم وليک
درد آن دلدار ما درمان ماست
بس عجب نبود که سودايى شوم
کآيت سوداى او در شان ماست
جان ما چوگان و دل سودايى است
گوى زلفش در خم چوگان ماست
اسب همت را چو در زين آوريم
هر دو عالم گوشه ميدان ماست
با وجود اين چنين زار و نزار
بر بساط معرفت جولان ماست
وزن مى ننهندمان خلقان وليک
کس چه داند آنچه در خلقان ماست؟
گر ز ما برهان طلب دارد کسى
نور او در جان ما برهان ماست
جنت پر انگبين و شير و مى
بى جمال دوست شورستان ماست
گرچه در صورت گدايى مى کنيم
گنج معنى در دل ويران ماست
هاتف دولت مرا آواز داد:
کين نوامى گو: عراقي، ز آن ماست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید