شماره ٥٦٩: زهى رويت بهار زندگانى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
زهى رويت بهار زندگانى
به لعلت زنده نام بى نشانى
دو زلفت شاهراه لشکر چين
دو چشمت خوابگاه ناتوانى
دو روزى شوق اگر از پا نشيند
شود ارزان متاع سرگرانى
بدآموز هوس عاشق نگردد
نمى آيد ز گلچين باغبانى
مکن چون خضر بر خود راه را دور
که نزديک است راه جانفشانى
تجلى سنگ را نوميد نگذاشت
مترس از دورباش لن ترانى
خموشى را امانت دار لب کن
پشيمانى ندارد بى زبانى
شراب کهنه و يار کهن را
غنيمت دان چو ايام جوانى
به حرف عشق سرگرم که باشد
حيات شمع از آتش زبانى
اگر عاشق نمى بوديم صائب
چه مى کرديم با اين زندگاني؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید