شماره ٥١٩: قطع نظر چگونه ز جانان کند، کسي؟
قطع نظر چگونه ز جانان کند، کسي؟
از ماه مصر آينه پنهان کند، کسى
در حفظ خنده آن دهن تنگ عاجزست
چون شور حشر را به نمکدان کند، کسي؟
کوته زبان خامه و مکتوب تنگ ظرف
اظهار شوق خود به چه عنوان کند، کسي؟
واصل توان به بحر ازين جويبار شد
با تيغ چون مضايقه در جان کند، کسي؟
دردى است درد عشق ز جان خوشگوارتر
اين درد را براى چه درمان کند، کسي؟
بستن نظر ز تازه خطان بى بصيرتى است
چون در بهار پشت به بستان کند، کسي؟
تا ممکن است گوشه گرفتن ز مردمان
اوراق عمر را چه پريشان کند، کسي؟
در حفظ عشق، پرده ناموس عاجزست
چون ماه را نهفته به دامان کند، کسي؟
در شوره زار، تخم ندامت ثمر دهد
افتادگى چرا به خسيسان کند کسي؟
عمر دوباره يافت زليخا ز ماه مصر
اوقات به که صرف عزيزان کند، کسى
تا مى توان ز تيغ شهادت حيات يافت
لب تر چرا به چشمه حيوان کند، کسي؟
تا مى توان شدن هدف سنگ کودکان
از شهر رو چرا به بيابان کند، کسي؟
در تنگناى جسم زند دل چه دست و پا؟
در عرصه تنور چه طوفان کند، کسي؟
با خلق حرف سخت زدن از جنون بود
اطفال را چه سنگ به دامان کند، کسي؟
يوسف شنيده اى که ز اخوان چها کشيد
صائب چه اعتماد به اخوان کنند، کسي؟
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده