شماره ٤٩٢: طومار عمر طى شد و غافل نشسته اى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
طومار عمر طى شد و غافل نشسته اى
برخاست شور حشر و تو کاهل نشسته اى
در واديى که برق خورد نيش کاهلى
از غفلت آرميده چو منزل نشسته اى
نيلوفر سپهر به خون تو تشنه است
اى لاله شکفته چه غافل نشسته اى
خضر رهى و پشت به ديوار داده اى
آيينه اي، چه سود که در گل نشسته اى
بر چهره ات چگونه در فيض وا شود؟
آخر کدام شب به در دل نشسته اي؟
در کعبه اى و پشت به محراب کرده اى
هم محملى به ليلى و غافل نشسته اى
چندين هزار مرحله مى بايدت بريد
تا روشنت شود که به منزل نشسته اى
اين آن غزل که فيضى شيرين کلام گفت
در ديده ام خليده و در دل نشسته اى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید