شماره ٤٥٥: ز برگريز، دل بى قرار ازان دارى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
ز برگريز، دل بى قرار ازان دارى
که غافلى ز بهارى که در خزان دارى
برآورى ز گريبان رستگارى سر
اگر ز دامن شبها خط امان دارى
جوى غم تو ندارد جهان بى پروا
چرا تو بيهده چندين غم جهان داري؟
سپهر سايه جان بلند پايه توست
چرا ز سايه حذر همچو کودکان داري؟
مکن به مشورت نفس زن صفت کارى
اگر ز مردى و مردانگى نشان دارى
سفينه اى به کف آر از شکست خود چون موج
درين محيط اگر رغبت کران دارى
زبان شکر تو چون سبزه در ته سنگ است
ولى به وقت شکايت دو صد زبان دارى
ز کيمياى قناعت نگشت چشم تو سير
عبث غنا طمع از نعمت جهان دارى
برات رزق تو بر آسمان نوشته خداى
عبث توقع رزق از زمينيان دارى
ز آستانه دل پا برون منه صائب
اگر هواى تماشاى لامکان دارى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید