شماره ٤٣٧: چه به هر سوى چو کوران به عصا مى بيني؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
چه به هر سوى چو کوران به عصا مى بيني؟
چاه زير قدم توست چو وا مى بينى
يک کف خاک ز تردامنيت خشک نماند
تو همان لغزش خود را ز قضا مى بينى
بر زر و جامه بود چشم تو از نور و صفا
پشت از آيينه و از کعبه قبا مى بينى
اعتقاد تو به زر بيشتر از اعجازست
فال مصحف پى تذهيب طلا مى بينى
چشم ما بر هنر و چشم تو بر عيب بود
ما ز آيينه صفا و تو قفا مى بينى
به تو خواهند نظر کرد به فردا در حشر
به همان چشم که امروز به ما مى بينى
گوش را کر کن و بشنو که چها مى شنوى
ديده بر بند و نظر کن که چها مى بينى
مى توان رفت به يک چشم پريدن تا مصر
تو ز کوته نظرى راه صبا مى بينى
خنده چون گل به تهيدستى خاشاک مزن
که ز دمسردى ايام سزا مى بينى
صائب آن به که خطا را نگزينى به صواب
چون درين دار مکافات جزا مى بينى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید