شماره ٤٢٠: غوطه در خاک زند دل ز گريبان کسى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
غوطه در خاک زند دل ز گريبان کسى
ناله در خون تپد از شوخى مژگان کسى
تا پريشان نشود خاطر چون برگ گلت
نروى سرزده در خواب پريشان کسى
نازم آن ضعف زبون کرده بى طاقت را
که به امداد صبا رفت به قربان کسى
خون ما در تن ازان مرده که در روز جزا
ندهد زحمت اندشه دامان کسى
مى کشد هر نفس از شوق ز خويشم بيرون
نگه مست جفاپيشه آيان کسى
ميوه باغ شکيب دل ما را درياب
سيب صبرست که دورست ز دندان کسى
مى برد باد صبا شب همه شب شهر به شهر
بوى پيراهن يوسف ز گريبان کسى
شور از کشور دلهاى پريشان برخاست
نمکى تازه نکردم ز نمکدان کسى
قرص خورشيد و مه ارزانى گردون باشد
نخورد همت ما نان جو از خوان کسى
عدم اولاست درين واقعه بيمارى را
که به جان مى کشدش منت درمان کسى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید