شماره ٤٠٨: عيب صاحب هنران چند به بازار آري؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
عيب صاحب هنران چند به بازار آري؟
چند ازان گلبن پر گل کف پر خار آري؟
هيچ کس گل نزند بر تو درين سبز چمن
گل اگر در قفس مرغ گرفتار آرى
از کجان گر گذرى راست درين عبرتگاه
سالم انگشت برون از دهن مار آرى
ضامنم من که غبارى به دلت ننشيند
اگر از خلق جهان روى به ديوار آرى
در ديارى که خزف را ز گهر نشناسند
گوهر خود چه ضرورست به بازار آري؟
ديده ظاهر اگر پر خس و خاشاک کنى
از خس و خار به دامن گل بى خار آرى
به ازان است که صد نخل برومند کنى
سر منصور مرا گر به سر دار آرى
چون حبابند سراپاى نظر جوهريان
تا چه گوهر تو ازين قلزم زخار آرى
حرف افسرده دلان باعث آشوب دل است
خبر مرگ چه لازم که به بيمار آري؟
مى توانى به سراپرده خورشيد رسيد
همچو شبنم به چمن گر دل بيدار آرى
چند چون سکه زر در نظر صيرفيان
پشت بر زر کنى و روى به بازار آري؟
روى چون آينه پنهان مکن از طوطى ما
تو که صاحب سخنان را به سرکار آرى
رحم کن بر دل بى طاقت ما اى قاصد
نااميدى خبرى نيست که يکبار آرى
روشن است از دهن زخم چه گل خواهد کرد
چه ضرورست مرا بر سر گفتار آري؟
اگر از پاس نفس رشته سرانجام دهى
صائب از بحر برون گوهر شهوار آرى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید