شماره ٣٧٤: حجاب جسم را از پيش جان بردار اى ساقى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
حجاب جسم را از پيش جان بردار اى ساقى
مرا مگذار زير اين کهن ديوار اى ساقى
به تنگم از وجود خود، شرابى آرزو دارم
که زور او شکافد شيشه را چون نار اى ساقى
مى انگورى تنها مرا از پا نيندازد
سراسر باغ را بر يکدگر بفشار اى ساقى
برهنه روى مى خواهم ببينم دختر رز را
حجاب شيشه و پيمانه را بردار اى ساقى
به يک رطل گران بردار بار هستى از دوشم
من افتاده را مگذار زير بار اى ساقى
به راهى مى رود هر تارى از زلف حواس من
مرا شيرازه کن از موج مى زنهار اى ساقى
چرا از غيرت مذهب بود کم غيرت مشرب؟
مرا در حلقه اهل ريا مگذار اى ساقى
چراغ طور در فانوس مستورى نمى گنجد
برون آور مرا از پرده پندار اى ساقى
شراب آشتى انگيز مشرب را به دورآور
بده تسبيح را پيوند با زنار اى ساقى
اديب شرع مى خواهد به زورم توبه فرمايد
به حال خود من شوريده را مگذار اى ساقى
ز انصاف و مروت نيست در عهد تو روشنگر
زند آيينه من غوطه در زنگار اى ساقى
ندارد بازگشتى کفر و دين غير از سر کويش
به دريا مى رود هر سيلى از کهسار اى ساقى
به شکر اين که دارى شيشه ها پر باده وحدت
به حال خويش صائب را چنين مگذار اى ساقى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید