شماره ٣٦٣: ندارد سرو اين گلزار تاب شيون اى قمرى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
ندارد سرو اين گلزار تاب شيون اى قمرى
بنه از سرمه طوق خامشى بر گردن اى قمرى
ترا سرحلقه عشاق اگر خوانند جا دارد
که دايم بر فراز سرو دارى مسکن اى قمرى
تعجب دارم از طوق گلوى نغمه پردازت
که از يک حلقه زنجير خيزد شيون اى قمرى
لگد بر بخت سبز خود مزن از من سخن بشنو
پر پرواز را گر مى توانى بشکن اى قمرى
نسيم بى ادب را مى نهادم بند بر گردن
سر اين طوق اگر مى بود در دست من اى قمرى
به اميد رهايى با تو حال خويش مى گفتم
تو هم يک حلقه افزودى به زنجير من اى قمرى
چرا زنگ کدورت از تو دارد سرو در خاطر؟
ز خاکستر اگر آيينه گردد روشن اى قمرى
نداند سرو موزون از کدامين رخنه بگريزد
چو گردد کلک صائب جلوه گر در گلشن اى قمرى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید