شماره ٣٥٠: به ظاهر گر دريغ از نامرادان روى خود دارى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
به ظاهر گر دريغ از نامرادان روى خود دارى
روانشان تازه از مد رساى بوى خوددارى
نيايى گر برون از خانه آيينه معذورى
که باغ دلگشايى در نظر چون روى خوددارى
کجا فکر نظربازان به گرد خاطرت گردد؟
که صد دام تماشا در نظر از موى خوددارى
ز روى آتشينت چشمه سيماب مى گردد
اگر آيينه فولاد پيش روى خوددارى
نريزد رنگ يوسف طلعتان چون از تماشايت؟
که بوى پيرهن را سينه چاک از بوى خوددارى
اگر چه مى نمايى رام در ظاهر، ز پرکارى
پلنگ خشمگين را داغدار از خوى خوددارى
چه حد دارند نگاه خيره گردد گرد رخسارت؟
که چين زلف را پيوسته در ابروى خوددارى
تو چون از بس لطافت نيست ممکن در نظر آيى
چه ذرات جهان را گرم جست و جوى خودداري؟
ز نکهت عذرخواهى مى کند زلف رساى تو
به ظاهر گر دريغ از دورگردان روى خوددارى
مکن در پيش اين سنگين دلان چون تيغ گردن کج
ز قسمت آب باريکى اگر در جوى خوددارى
ز عکس خود کنى همچون پلنگ خشمگين وحشت
اگر در وقت خشم آيينه پيش روى خوددارى
گلابش کن ز آه آتشين پيش از خزان صائب
اگر دلبستگى چون گل به رنگ و بوى خوددارى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید