شماره ٣٤٤: تو آن هوش از کجا دارى که از خود بى خبر گردي؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
تو آن هوش از کجا دارى که از خود بى خبر گردي؟
همان بهتر که خرج اين جهان مختصر گردى
به محض گفت نتوانى ز ارباب بصيرت شد
ز دنيا تا نپوشى چشم کى صاحب بصر گردي؟
قدم بيرون منه از پيروى گر عافيت خواهى
که در دنبال دارى صد بلا گر راهبر دارى
شود از چرب نرمى اژدها مار رگ گردن
همان بهتر که با اين سخت رويان نيشتر گردى
ترا از آتش دوزخ کند فردا سپردارى
گر از دست حمايت ناتوانان را سپر گردى
چو هست از سفره قسمت ترانان جوين صائب
چرا چون مهر تابان گرد عالم دربدر گردي؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید