شماره ٢٤١: بيگانگى ز حد رفت ساقى مى صفا ده

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
بيگانگى ز حد رفت ساقى مى صفا ده
ما را ز خويش بستان خود را دمى به ما ده
از پافتادگانيم در زير پا نظر کن
از دست رفتگانيم دستى به دست ما ده
هر چند بوالفضولى است از دور بيش جستن
در زير چشم ما را پيمانه اى جدا ده
ديوان ما و خود را مفکن به روز محشر
در عذر خشم بيجا يک بوسه بجا ده
گر بوسه اى نبخشي، دشنام را چه مانع؟
گر آشنا نگردى پيغام آشنا ده
اى پادشاه خوبى در شکر بى نيازى
از حسن خود زکاتى گاهى به اين گدا ده
بى جذبه از تردد کارى نمى گشايد
چون برگ که سبک شو خود را به کهربا ده
از تيرگى چو صائب محروم از لقايى
چندان که مى توانى آيينه را جلا ده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید