شماره ١٩٥: چه شبى بود که آن نرگس خواب آلوده

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
چه شبى بود که آن نرگس خواب آلوده
دست در گردنم انداخت شراب آلوده
نکند طالع نامرد اگر کوتاهى
مى کشم پرده ازان روى حجاب آلوده
باش تا پيش لب آرند ترا دلسوزان
مکن آن دست نگارين به کباب آلوده
از شفق چرخ کهنسال به مى مى غلطد
من به مى گر شدم ايام شباب آلوده
بوسه از تشنه لبى سينه گذارد بر خاک
تا شد از خط لب لعل تو تراب آلوده
زردرويى کشد از قلزم رحمت فردا
دامن هر که نگردد به شراب آلوده
مپسند اى فلک پير که چون صبح، شود
از شفق موى سفيدم به شراب آلوده
هيزم خشک به آتش چه تواند کردن؟
هيچ زاهد نشود از مى ناب آلوده
روز خود را نتوان کرد به نيرنگ سياه
حيف باشد که شود موى خضاب آلوده
مى بى آب بود آتش سوزان صائب
لطف خوب است که باشد به عتاب آلوده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید