شماره ١٥١: وحشى تر از آهوست نشان قدم تو

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
وحشى تر از آهوست نشان قدم تو
کهسار شود سينه صحرا ز رم تو
کوتاه نگردد به گره رشته عمرش
چون زلف نهد هر که سرى در قدم تو
هر فتنه سرگشته که در روى زمين بود
شد جمع به زير قد همچون علم تو
زين بيش دل خود نتوان خورد به اميد
گر ماه تمامى که گرفتيم کم تو
هر چند به پاى دگرى ره نتوان رفت
گرديد فلک سير سرم در قدم تو
چون چشم که در خواب گران است حضورش
دل را سبک از درد کند کوه غم تو
بر سنبل فردوس کند ناز نگاهش
چشمى که فتد بر خط نازک رقم تو
صائب چه خيال است نيفتد به زبانها
هر شعر که آيد به زبان قلم تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید