شماره ٢: آرد به وجد سوختگان را نواى من

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
آرد به وجد سوختگان را نواى من
مردافکن است باده مردآزماى من
دلهاى خامسوز چه داند که چون کباب
خون مى چکد ز ناله دردآشناى من
در هر دلى که نيست در او کوه درد و غم
صورت پذير نيست که پيچيد صداى من
سيلى که پشت پاى زند هر دو کون را
خونابه اى است از دل بى مدعاى من
از گنج نامه پى به سر گنج مى برند
پيداست دلشکستگى از بورياى من
چون صبحدم فروغ من از نور راستى است
چشم ستاره محو شود در صفاى من
چشم دلم به خرمن دونان نمى پرد
بر کهکشان بود نظر کهرباى من
صائب همان زمان جگرم ريش مى شود
خارى اگر شکسته شود زير پاى من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید