گل از نشو و نماگر اين چنين برجسته خواهد شد
رگ ابر بهاران رشته گلدسته خواهد شد
اگر اين است کيفيت هواى نوبهاران را
در ميخانه از گرد کسادى بسته خواهد شد
به جوش آرد چنين گر نوبهاران مغز عالم را
با زنجير کز زور جنون بگسسته خواهد شد
چنين گر عام سازد فيض را ابر کف ساقى
زقيد خشکسال زهد، زاهد رسته خواهد شد
زما بيطاقتان چون سيل خوددارى نمى آيد
به دريا مى رسد هر کس به ما پيوسته خواهد شد
مشو نوميد اگر يک چند اشکت بى اثر باشد
که هر سيلى به دريا عاقبت پيوسته خواهد شد
به گفت وگو دلى خوش مى کند صائب، نمى داند
که گر خاموش گردد جنت در بسته خواهد شد