شماره ٦٥٠: سياهى از دل چون گلخن ما برنمى خيزد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
سياهى از دل چون گلخن ما برنمى خيزد
چو داغ لاله دود از روزن ما برنمى خيزد
که با ما مى تواند دعوى افتادگى کردن؟
که از افتادگى مو بر تن ما برنمى خيزد
نسازد دستبرد ابر هرگز خشک دريا را
به افشردن ترى از دامن ما برنمى خيزد
نشد از شرم عصيان آب گردد اين دل سنگين
به آتش بستگى از آهن ما برنمى خيزد
زما نتوان شنيدن شکوه اى از سينه صافيها
غبارى از زمين روشن ما برنمى خيزد
زگوهر دور نتوان ساختن گرد يتيمى را
به افشاندن غبار از دامن ما بر نمى خيزد
نفس از سينه مجروح ما بيرون نمى آيد
زدلچسبى نسيم از گلشن ما برنمى خيزد
مجو آه از دل خرسند، ما آيينه طبعان را
که دود از خانه بى روزن ما برنمى خيزد
به هم چون خوشه پيوسته است صائب دانه دلها
که مى سوزد که دود از خرمن ما برنمى خيزد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید