شماره ٦٠٥: جمالت ديده ها را مطلع انوار مى سازد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
جمالت ديده ها را مطلع انوار مى سازد
دهانت سينه ها را مخزن اسرار مى سازد
ندارد صرفه اى معشوق را هشيار گرداندن
وگرنه غنچه را بلبل دل بيدار مى سازد
من آن مرغ سحرخيزم رياض آفرينش را
که فريادم نسيم صبح را بيدار مى سازد
مرا بيگانه کرد از دين و ايمان سر و بالايى
که طوق قمريان را بر کمر زنار مى سازد
اگرچه نخل بى برگم به عشق اميدها دارم
که آتش خار بى گل را گل بى خار مى سازد
شکيبايى زعاشق نيست حسن آشنارو را
به ياد طوطيان آيينه با زنگار مى سازد
زجوش گل چنان شد تنگ جا بر نغمه پردازان
که بلبل آشيان در رخنه ديوار مى سازد
مکن از تنگ چشميهاى گردون شکوه، اى رهرو
که چشم تنگ سوزن رشته را هموار مى سازد
مخور چون گل زغفلت روى دست خنده شادى
که دل را در دو غم مى سازد و بسيار مى سازد
به حرف عقل پا از وادى مجنون مکش صائب
که اين ره پاى خواب آلود را بيدار مى سازد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید