شماره ٥٩٤: به خلوت هر که رخت از حلقه جمعيت اندازد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
به خلوت هر که رخت از حلقه جمعيت اندازد
زگرداب خطر خود را به مهد راحت اندازد
کسى را مى رسد لاف کرم چون چشمه حيوان
که نقد جان به دامن خضر را در ظلمت اندازد
خطرها باشد از آه ضعيفان سربلندان را
که مويى کاسه فغفور را از قيمت اندازد
گلوى خويش مى مالد به تيغ از کوته انديشى
سپر هر کس که پيش دشمن کم فرصت اندازد
ندارم از غريبى شکوه اى از سازگاريها
مگر ياد وطن گاهى مرا در غربت اندازد
سبک مغزى که از دنيا تن آسانى طمع دارد
به راه سيل بستر بهر خواب راحت اندازد
به تحريک صبا از جا غبارش برنمى خيزد
به خاک تيره هر کس را که خواب غفلت اندازد
از ان از گوشه عزلت نمى آيم برون صائب
که ترسم سايه بر فرقم هماى دولت اندازد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید