شماره ٤٤٦: به نوميدى گره از کار سالک باز مى گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
به نوميدى گره از کار سالک باز مى گردد
نفس چون سوخت در دل شهپر پرواز مى گردد
چه نقصان در وفاى عاشق از پرواز مى گردد؟
نگه هر جا رود آخر به مژگان باز مى گردد
اگر صدبار مى سوزد سپند بيقرار ما
همان از گرمخونيها به آتش باز مى گردد
به رهبر نيست حاجت بيقراران محبت را
شرر محو فنا از گرمى پرواز مى گردد
صدف از شوخى اين گوهر شهوار مجمر شد
کجا مهر خموشى پرده اين راز مى گردد؟
اگر شمشير بارد بر سرش بالا نمى بيند
به روى هر که چون منصور اين در باز مى گردد
نسيم حسن بى پرواست، خوددارى نمى داند
به کنعان مى رود هر دم زمصر و باز مى گردد
قيامت گر برانگيزد غبار خط زرخسارش
کجا بيدار چشم او زخواب ناز مى گردد؟
چو طوطى هر که دارد در نظر آيينه رويى را
به اندک فرصتى صائب سخن پرداز مى گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید