شماره ٤١٣: خوشا چشمى که با آن طاق ابرو آشنا گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
خوشا چشمى که با آن طاق ابرو آشنا گردد
کز اين محراب هر حاجت که مى خواهى روا گردد
در ايام خط از عاشق عنا ندارى نمى آيد
گداى شرمگين در پرده شب بى حيا گردد
دل بيگانه خوى من ميانجى برنمى دارد
من و حسنى که پيش از چشم با دل آشنا گردد
زمطلب چون گذشتى سر نهد مطلب به دنبالت
فلک بر مدعا گردد چو دل بى مدعا گردد
سخنور شکوه بيهوده دارد از تهيدستى
نمى داند که نى چون پر شکر شد بينوا گردد
زياد پيرى افتد رعشه در رگهاى جان من
چو شمعى کز نسيم صبحدم بى دست و پا گردد
تمناى رهايى داشتم از خط، ندانستم
که از هر حلقه اى در صيد دل دامى جدا گردد
زدرد داغهاى مشکسود من خبر دارد
به عشق نو خطى هر کس که صائب مبتلا گردد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید