شماره ٣٧٩: چشم ما را پرده غفلت شد ابروى سفيد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
چشم ما را پرده غفلت شد ابروى سفيد
باز ناورد از ختا اين نافه را موى سفيد
ديگران را گر ز پيرى صبح آگاهى دميد
شد دل ما شير مست غفلت از موى سفيد
کى شود طبع هوسناکان زپيرى تنگدل؟
ماه عيد طفل طبعان است ابروى سفيد
از جوانان نيست کم چون زنده دل افتاد پير
صبح مى رو بد زدلها غم به گيسوى سفيد
با سيه رويان بود عفو خدا را روى حرف
قابل اقبال نبود نامه را روى سفيد
تار و پود زندگانى را پريشان کردن است
جمع کردن خنده را چون صبح با موى سفيد
کاکل عنبرفشان بر پشت آن سيمين بدن
هست چون خط سيه بر پشت آهوى سفيد
هر که صائب روى گردان شد زاهل روزگار
مى برد از ظلمت آباد جهان روى سفيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید