شماره ٣٧٦: دل نياسود از تردد تا نشد منزل سفيد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
دل نياسود از تردد تا نشد منزل سفيد
کرد ما را رو سفيد آخر، که روى دل سفيد!
بوى پيراهن نيامد، پير کنعان تا نکرد
از دو چشم خود در دولتسراى دل سفيد
چشم ما آب سياه آورد از بس انتظار
تا شد از دامان صحراى طلب منزل سفيد
حلقه بيرون در آتش است از نور شمع
چون سپند ما تواند شد درين محفل سفيد؟
شد زلخت دل يکى صد آبروى چشم ما
کرد گوهر روى اين درياى بى حاصل سفيد
در جواب تلخ دادن ترشرويى مى کنند
چون شود در عهد اين بى حاصلان سايل سفيد؟
همت ما صرف در پرداز دل شد از جهان
ما همين يک خانه را کرديم ازين منزل سفيد
گر به دريا سايه اندازد گليم بخت ما
در شبستان صدف گوهر شود مشکل سفيد
کلک صائب تازه شد تا اين غزل را نقش بست
روى دهقان را کند سرسبزى حاصل سفيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید