شماره ٢٩٠: کى به ناخن از دل غمگين گره وا مى شود؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
کى به ناخن از دل غمگين گره وا مى شود؟
دست چون افتاد از کار اين گره وا مى شود
بر گشاد دل بود موقوف هر مشکل که هست
اين گره چون باز شد چندين گره وا مى شود
گفتگوى عشق با افسردگان بى حاصل است
کى ز خون مرده از تلقين گره وا مى شود؟
عشقبازان گر به آه آتشين زورآورند
دلبران را از دل سنگين گره وا مى شود
رشته عمرم ز پيچ و تاب مى گردد گره
تا مرا زان جبهه پرچين گره وا مى شود
در گشاد دل نفس بيهوده مى سوزد نسيم
چون سپند از آتش آخر اين گره وا مى شود
قرب زر چون سکه نگشايد ز ابرويش گره
هر که را از چهره زرين گره وا مى شود
هيچ تحسينى سخن را نيست چون فهميدگى
از دل ما کى به هر تحسين گره وا مى شود
غنچه خسبى فيضها دارد درين بستانسرا
صدهزاران عقده صائب زين گره وا مى شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید