شماره ٢٨٠: يار ما از کشتن عشاق درهم کى شود؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
يار ما از کشتن عشاق درهم کى شود؟
آنچنان باغ و بهارى نخل ماتم کى شود؟
زاهد از طاعت به راز عشق محرم کى شود؟
من گرفتم شد ملک ابليس آدم کى شود؟
عشق هر ناقص بصيرت را نمى گردد نصيب
مهر عالمتاب با خفاش همدم کى شود؟
مهر خاموشى نگردد پرده اسرار عشق
بوى گل را مانع از پرواز شبنم کى شود؟
شوخ چشمى پرده شرم و حيا را مى درد
سوزن عيسى نهان در جيب مريم کى شود؟
از گهر گرد يتيمى بحر نتوانست شست
کلفت عاشق کم از اشک دمادم کى شود؟
صبح دارد خنده براختر فشانيهاى چرخ
زخم چون کارى بود از بخيه درهم کى شود؟
پيش گوهر در صدف آويختن دون همتى است
همت عاشق تسلى با دو عالم کى شود؟
دست ما گستاخ و آن موى ميان نازک مزاج
رشته پيوند ما و يار محکم کى شود؟
اضطراب دل ز غمخواران ظاهر بيش شد
چاره اين زخم پنهانى به مرهم کى شود؟
در دل سنگ اين شرار شوخ جولان مى کند
سخت جانى مانع آمد شد غم کى شود؟
از دو حرف قالبى کز ديگران آموخته است
دعوى گفتار بر طوطى مسلم کى شود؟
عقل را در بارگاه عشق راه حرف نيست
هر فضولى در حريم شاه محرم کى شود؟
عقده گردون چه باشد پيش آه عاشقان؟
سد راه گيرودار نيزه، پرچم کى شود؟
آدمى را عشق صائب مى کند کامل عيار
نيست هرکس را که درد عشق، آدم کى شود؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید